آخر هفته‌ها، گاهی اگر فرصتی باشد به پیاده‌روی‌های نسبتاً طولانی می‌روم. این عادت را چندسالی هست که دارم. بعضی وقت‌ها که خوش‌شانس هم هستم و در کنار فرصت، تجهیزات و امکاناتش هم جور می‌شود، راهی طبیعت می‌شوم؛ و اگر نه، در همان شهر قدم می‌زنم. برایم همین مهم است که در مسیر، درخت‌ها را ببینم.

 

جان مویر (John Muir) نویسنده و طبیعت‌دوست (و البته به تعبیر خودش ولگرد) اهل آمریکا، سالهای زیادی از عمرش را صرف توصیف و نوشتن درباره زیبایی‌های جنگل‌های آمریکا کرده است. حالا که کمی بیشتر فکر می‌کنم با خودم می‌گویم که چه کار سختی انجام داده. البته که زبان انگلیسی، زبانی توصیفی است و شاید هم آنقدر ها برای پیدا کردن کلمات زجر نکشیده! اما با این حال، حرف زدن از طبیعت بنظر کار چندان راحتی هم نیست.

او درباره قدم زدن در طبیعت می گوید:

“با هر قدم در طبیعت، انسان بسیار بیشتر از آن‌چه جست‌وجو می‌کند، دریافت می‌کند.”

این نقل قول برایم خیلی آشنا است. گاهی در لابلای این جست‌جو کردن ها به این نتیجه می‌رسی که چه چیزهای ساده‌ای وجود دارد که تو هرگز آنها را ندیدی، اما مدام در حال دریافت چیزی از آنها بودی. چیزی که شاید بشود اسم آن‌را «آرامش» گذاشت.

 

جدا از هر نوع “در طبیعت بودنی”، از کمپ زدن و گلگشت تا کوه‌پیمایی و کوهنوردی، یکی از کار هایی که این جنس آرامش را به من می‌دهد و حالا سعی میکنم آگاهانه تر از آن لذت ببرم، نشستن در سایه درخت‌هاست.

فرقی هم ندارد آن درخت دم در خانه‌مان باشد یا در دشتی بکر و سرسبز با چشم اندازی کم نظیر.

نادر خلیلی، معمار و نویسنده خوب ما چقدر زیبا در تنها دویدن می‌گوید: «سایه، پنجمین عنصر حیات است.» همان‌قدر که آتش و باد و خاک و آب مهم و حیات‌بخش اند، سایه هم به همان اندازه برای موجودات حیاتی است.

سایه را می‌شود مصداقی از فروتنی‌ دانست؛ هست، بی‌آن‌که تلاشی برای ماندن کند و می‌ماند بی‌آن‌که بخواهد دیده شود. و بعد هم آرام آرام می‌رود.

 

بیتی از فاضل نظری می‌خواندم که از آرامش ماه می‌گفت:

به نسیمی همه‌ی راه به‌هم می‌ریزد
کی دل سنگ تو را آه به‌هم می‌ریزد

سنگ در برکه می‌اندازم و می‌پندارم
با همین سنگ زدن ماه به‌هم می‌ریزد

همانقدر که سرودن یک شعر درباره آرامش، آن هم با ردیف «به‌هم می‌ریزد» می تواند غیرمنتظره و شاعرانه باشد؛ گاهی حرف زدن از آرامش هم می‌تواند کاری دشوار و حتی غیرممکن باشد.

اما شاید این روزها چیزی که بیش از فکر کردن به چیستی آرامش، آرامم می‌کند، همین خیال است که آرامش هنوز هم می‌تواند جایی، زیر سایه‌ی یک درخت سبز، در انتظار ما باشد.

📆

📁

🏷



یک پاسخ به “در سایه درخت‌ها”

پاسخ دادن به پردیس میرزایی لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

© محسن خاوری | بهار 1404