برچسب: جراحی


  • چند سکانس از چند کشیک جراحی

    چند سکانس از چند کشیک جراحی

    از روزهای مهر و آبان 1404 که اینترن جراحی بیمارستان گنجویان دزفول بودم … سکانس اول آقای ۴۷ ساله‌ای با سل فعال، هپاتیت و درد و تورم شکم مراجعه کرده بود. حوالی ساعت ۷:۳۰ هم برایش مشاوره جراحی گذاشته بودند. بیمار را دیدم، به آنکال معرفی کردم و پس از حدود نیم ساعت، در نهایت…

  • یک دستاوردِ با ارزش

    یک دستاوردِ با ارزش

    وضعیتم در بخش جراحی طوری شده که هر کسی مرا آن‌جا می‌بیند، می‌گوید: «چقدر می‌خوای کلاس بذاری؟ بس نیست؟!» البته منظور از «کلاس گذاشتن»، آن کلاس گذاشتن نیست! منظورشان همان کلاس درس و آموزش و صحبت درباره‌ی بیماری‌ها و داروهاست؛ و اگر به خواسته‌ی من باشد، هر آن‌چه به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم به پزشکی مربوط…

  • بعد از چندسال‌ در بیمارستان بودن

    بعد از چندسال‌ در بیمارستان بودن

    هر چه به انتهای دوران تحصیلم در پزشکی نزدیک می‌شوم، خیلی از عادت های قدیمی‌ام هم دستخوش تغییراتی می‌شوند. و حالا بعد از گذشت سالها، احساس می‌کنم که چقدر همه چیز تغییر کرده است. این روزها گاهی، حتی وقتی کاری در بیمارستان ندارم، در بیمارستان قدم زدن را ترجیح می‌دهم. «خب حالا کار این بیمار…

  • مکانی به نام بیمارستان

    مکانی به نام بیمارستان

    اطراف ساعت نُه صبح بود و با نیواستاجر های بخش جراحی در اولین کشیک اینترنی جراحی‌ام مشغول دیدن بیمار ها و انجام مشاوره ها شده بودم. از این بخش به اون بخش، و از این سر بیمارستان به اون سر بیمارستان مدام در گردش بودم و پشت سرم، چهار- پنج استاجر ماه اول دفترچه به…